بی قرارم !...
بی قرار حسی که هرلحظه از ان فرار میکنم....
حسی که من را درگیر خودش کرده است ......
حسی که نمیخواهم باورش کنم ... نمیخواهم به ان نزدیک شوم....
فقط وفقط میخواهم از ان فاصله بگیرم ....
به چه دلیل نمیدانم !!
فقط فاصله این حس را در دلم کم رنگ میکند ...
همین!!!.....
.
.
.
ریحانه
اسم های مجــازی
تصویر های مجــــازی
مشخصات مجــــازی
و در بین این همه چیزهای مجازی
تنـــها یک چیز حقیقت دارد
تنـــهایی “ من و تـــو ” …
خدایا
از تجربه تنهائیت برایم بگو
این روزها سر تا پا گوشم…
یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم …
یه دل گرفته…
یه زندگی پر از خالی…
من سرشارم از تنــهایـــــــــی…
میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفر کرد
ولی خدایی خیلی سخته تنهایی
تنهایی را تحمل کرد…!
غروب را نگاه کن, انگار آفتاب آهسته تر از همیشه پایین میرود, گویا منتظر است....
منتظر کسی است که با او خداحافظی کند ...
ویا اینکه نه !!!...
منتظر کسی که اورا از رفتن بازدارد ...
.
.
.
ریحانه
برف ، پر از احساس و سادگی ...
پراز بهانه های باریدن ...
پر از دلبستگی ها و خداحافظی های ناگهان ...
باز هم دوست داشتنیست !! ...
چراااا ؟؟
چون دوباره باز میگردد .. گرچه با تاخیر ولی !! باز میگردد ....
.
.
.
ریحانه
بیچاره پاییز ...
دستش نمک ندارد!
این همه باران به آدم ها می بخشد اما
همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او می زنند ...
خودمانیم ...
تقصیر خودش است؛
بلد نیست مثل «بهار» خودگیر باشد
تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و با هزار ناز و کرشمه
سال تحویلی را هدیه دهد!
سیاست «تابستان» را هم ندارد که
در ظاهر با آدم ها گرم و صمیمی باشد
ولی از پشت خنجری سوزناک بزند ...
بیچاره ...
بخت و اقبالِ «زمستان» هم نصیبش نشده که
با تمام سردی و بی تفاوتی اش این همه خواهان داشته باشد!
او «پاییز» است
رو راست و بخشنده!
ساده دل
فکر می کند اگر تمام داشته هایش را
زیر پای آدم ها بریزد، روزی ... جایی ... لحظه ای ...
از خوبی هایش یاد می کنند!
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را
به پای محبتش نمی گذارند …
عادت آدم ها همین است …!
یکی به این پاییز بگوید آدم ها یادشان می رود که
تو رسم عاشقی را یادشان داده ای!
دست در دست معشوقه ای دیگر
پا بر روی برگ هایت می گذارند و می گذرند
تنها یادگاری که برایت می ماند ...
«صدای خش خش برگ های تو بعد از رفتن آنهاست» ...!
ناراحت نباش پاییز!
این مردم سال هاست به هوای بارانی می گویند … خراب!
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.